کابل (کوبها نیوز)- جیمز پترسن ۴۵ ساله گردشگر ایرلند شمالی به ولایت هلمند آمده تا از مناطقی دیدن کند که خانمش بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ به عنوان عضو نیروهای بریتانیایی در آن وظیفه اجرا کرده بود و از جاذبههای آن به وی قصه کرده است.
جیمز پترسن، دایرکتر فلم است و فلمهایی را که وی کارگردانی کرده، اکثراً بر در رگیریهای قبیلهیی و عقب ماندهگی مردم در افریقا متمرکز است.
پترسن میگوید که با شنیدن داستانهای هلمند از خانمش امیلیا و دیدن ویدیوهایی که امیلیا از جریان ماموریت نظامی اش می فرستاد، ذهن وی را مشغول خود میساخت و آرزوی روزی را داشت که این جاذبهها را از نزدیک ببیند.
جیمز میگوید که خانمش با از دست دادن عضو بدنش در هلمند، افغانستان را به خاطره ابدی در ذهن خانواده اش مبدل کرد: “خانمم امیلیا سرباز نیروی هوایی سلطنتی بریتاینا در سال ۲۰۱۲ به هلمند فرستاده شد و هنگامی که در ولسوالی گِرشک در قراول پایگاه نظامی شان پهره دار بود، طالبان بر پایگاه حمله کردند و در جریان درگیری دست امیلیا آسیب دید. با قطع شدن دستش وی به ایرلند برگشت و پس از آن روز زندهگی ما دیگرگون شد و فرزندان ما جولیا و کرسن بیشتر از هر کسی دیگر از این رویداد آسیب ذهنی دیدند.”
این تنها جیمز نیست که خاطرات و داستانهای جنگ بیست ساله وی را به جنوب افغانستان کشانده، بلکه به گفته مسوولان شرکتهای سیاحتی و توریستی، اکثریت گردشگرانی که از غرب به افغانستان میآیند، بر خلاف جاهای تفریحی مایل اند به محلاتی بروند که در بیست سال گذشته شاهد شدید ترین جنگها و سرخط خبرها بوده اند.
حامد سیهون، مسوول شرکت توریستی آسمایی در شهرنو کابل میگوید که مشتریان خارجی وی اکثراً گردشگرانی اند که علاقمند رفتن به جنوب، به ویژه مناطقی اند که در بیست سال گذشته رفتن به آنجا به مرگ انسان می انجامید: “باستان شناسان خارجی ترجیح میدهند به جاهای تاریخی و باستانی سفر رسمی داشته باشند، اما اکثریت گردشگران خارجی علاقمند سفر به مناطقی اند که در بیست سال گذشته شاهد جنگ بوده است، خصوصاً جنوب افغانستان. مشتریان من بیشتر علاقه دارند به هلمند، غزنی، توره بور در ننگرهار، ستو کندو در پکتیا و ولایت ارزگان بروند.”
ولسوالی جاجی ولایت پکتیا در سه ماه تابستان امسال شاهد حضور پر رنگ خود افغانها و گردشگران خارجی بود.
این ولسوالی که پس از سال ۲۰۱۲ میلادی محل درگیریهای سنگین بود و هیچ امکانات بود و باش برای پذیرایی از گردشگران در آن ساخته نشده، باشنده گان این ولسوالی امسال از بهر مهمان نوازی و جلب گردشگران بیشتر در سالهای پیشرو، حتی از گردشگران خارجی در مهمان خانههای شخصی شان پذیرایی کردند.
“خانمم امیلیا سرباز نیروی هوایی سلطنتی بریتاینا در سال ۲۰۱۲ به هلمند فرستاده شد و هنگامی که در ولسوالی گِرشک در قراول پایگاه نظامی شان پهره دار بود، طالبان بر پایگاه حمله کردند و در جریان درگیری دست امیلیا آسیب دید. با قطع شدن دستش وی به ایرلند برگشت و پس از آن روز زندهگی ما دیگرگون شد و فرزندان ما جولیا و کرسن بیشتر از هر کسی دیگر از این رویداد آسیب ذهنی دیدند.”
شامل زازی، فعال مدنی در ولسوالی جاجی پکتیا است، وی به همراهی دوستان جوانش تلاش کرده است تا هم زمان با فراهم ساختن امکانات به گردشگران، تیمی از جوانان تحصیل کرده را به عنوان راهنما برای گردشگران خارجی توظیف کند.
آقای زازی میگوید که گردشگران خارجی اکثراً با ذهنیت آمیخته از ویرانیهای جنگ به آنجا رفته بودند، اما وقتی جاذبههای طبیعی این ولسوالی را دیدند، شیفته آن شدند: “مهمانان ما وقتی اینجا میآمدند خواست اول آنان این بود که ما را به ستو کندو ببرید که از سنگرهای جنگ دیدن کنیم، اما در جریان روز وقتی ما آنان را به طبیعت سبز و زیبا می بردیم و آنان جوانان پر شور را میدیدند که در میدانهای سبز و در میان درختهای جلغوزه والیبال میکنند، شیفته آن میشدند.”
از زمان آغاز جنگهای داخلی به اینسو، جنگ و بی ثباتی سیاسی در افغانستان سبب شده که تحقیقات بیشتری در مورد مناطق و آثار باستانی کشور انجام نشود و تنها آثار انگشت شمار باستانی آن در بیست سال گذشته ثبت سازمان یونسکو شده است.
حال در میان گردشگران، باستان شناسان خارجی نیز علاقمند استند که با آمدن به افغانستان در رابطه به آثار سالم باستانی و در حال فروپاشی کشور تحقیق کنند.
رضی کدیوپور، باستان شناس ایرانی که پس از سفر به ولایت بامیان به دیدن جام غور رفته بود، میگوید که بیست و چهار سال پیش با شنیدن خبر تخریب مجسمههای بودا در بامیان، شیفته سفر به افغانستان شد:”وقتی من در سال ۱۳۸۲ دانشجوی رشته باستان شناسی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران بودم، رساله تخریب بودای بامیان و جاذبههای آن را در ماه نامه دانشګاه خواندم. از آن زمان خیلی علاقمند بامیان شدم، اما در بیست سال گذشته هیچگاه فرصت نشد به بامیان بیایم، حال من برای نوشتن یک رساله در مورد مجسمههای بامیان به اینجا آمده ام. اگر وضعیت اینگونه باشد، سال بعد خانمم را نیز با خودم میآورم.”
پیکرهای مجسمه صلصال به ارتفاع ۵۵ و شهمامه ۳۵ متر در قرن ششم میلادی تراشیده شد و بر اساس معلومات سازمان فرهنگی ملل متحد (UNSCO)، بلند ترین مجسمهها در جهان بود.
این مجسمهها ۲۲ سال پیش به حکم ملا محمد عمر رهبر طالبان با بمگذاری در پای این تندیسهای مشهور انفجار داده شد.
حال اما این پیکرهای تخریب شده به منبع خوب عاید مالی برای طالبان مبدل شده و به گفته مهاجر فراهی معیین وزارت اطلاعات و فرهنگ حکومت طالبان، تنها در شش ماه بهار و تابستان سال ۱۴۰۲ بین ۴۰ تا ۵۰ هزار گردشگر خارجی و داخلی از بامیان دیدن کرده اند که چهار هزار و دوصد تن آنان گردشگران خارجی بودند.
توفیق اتمر، کارمند پیشین ریاست توریزم وزارت اطلاعات و فرهنگ در کنار محدودیت بر گشت و گزار زنان از سوی طالبان، کم بود شرکتهای مسلکی گردشگری و نبود امکانات را نیز از مواردی میداند که سبب شده با وجود بهبود امنیت، گردشگران کمتری به افغانستان بیایند: “آمدن به گردشگری در افغانستان با ریسک همراه است، چون کشورهای که شهروندان شان علاقه و امکانات مالی گردشگری را دارند، دولتهای شان برای شان هُشدار میدهند که سفر به افغانستان با خطر همراه است. مسله دیگر امکانات است، ولایتهایی که گردشگران علاقه دارند به آن سفر کنند، ترانسپورت مناسب و مکان بود و باش در آنجا وجود ندارد و گردشگر مجبور است صبح به ولایات برود و شام به کابل برگردد”
باورها در افغانستان این است که محدودیتها بر گشت و گزار زنان از سوی حکومت طالبان بیشتر بر زنان افغان عملی بوده و زنان خارجی با هر طرزی که خواسته باشند در افغانستان گشت و گزار میکنند، اما جامعه شناسان به این باور اند که حتی اگر خارجیها از این محدودیتها در امان هم باشند، گردشگران زن خارجی هیچگاه این ریسک را نمیپذیرند و در سالهای آینده از سفر به افغانستان خود داری خواهند کرد.
طاهره شینواری، جامعه شناس در پوهنتون دولتی ناروی به این باور است که امنیت موجود در افغانستان به معنی پایان جنگ است و خانوادهها هنوز امنیت و آرامش ذهنی ندارند: “گردشگران داخلی اکثر شان برای سرگرمی سفر میکنند، اما حال خانوادهها ماندن در خانه را ترجیح میدهند، چون زنان اجازه رفتن به مکانهای تفریحی را ندارند و مردان خانواده هم در گذشته بخاطر سیر و چکر زنان و فرزندان شان به ولایتها سفر میکردند، حال که محدودیت بر زنان بیشتر شده، نه تنها زنان بلکه تمام اعضای خانوادهها کوته قلفی شده اند.”
صنعت گردشگری یکی از منابع مهم عایداتی کشورها بوده و کشورهای آسیایی مرکزی در همسایهگی افغانستان سالانه از این رهگذر میلیونها دالر عاید دارند.
در افغانستان، اما حکومتها و شرکتهای خصوصی توریستی بر رشد این صنعت سرمایه گذاری کمتری کرده اند و به دلیل کمبود امکانات، اکثراً گردشگران خارجی با یک بار سفر به افغانستان از آمدن دوباره به آن خود داری میکنند.