در یک شب سرد جنوری ۲۰۲۲، یک هواپیمای باری قابل توجه، ۲۴۲ نفر از کارکنان محلی افغان آلمان، موسوم به ” Afghanische Ortskräfte” را همراه با اعضای خانواده شان در میدان هوایی هانوفر پیاده کرد. در میان مسافران دهها روزنامهنگار و خانوادههایشان بودند که از طریق اتحادیه گزارشگران بدون مرکز آلمان و سایر سازمان ها و ادارات آلمانی از افغانستان تخلیه شده بودند.
یکی از این افراد عظیم الله بود که به مدت سه سال در یک ایستگاه رادیویی محلی در شمال افغانستان با حمایت نیروهای خارجی کار کرده بود. عظیم الله از اینکه از تهدیدات طالبان در امان بود، آسوده شد، با این حال از عدم قطعیت یافتن فرصت ها در حرفه اش در این محیط جدید، به شدت نگران است.
این نگرانی در میان خبرنگاران متعددی که در غرب، به ویژه در کشورهای اروپایی، به دلیل پسزمینه جنگ، تهدیدها و آزار و اذیت در تبعید زندگی میکنند، مشترک است. بسیاری از این روزنامه نگاران، بین ۳۰ تا ۵۰ سال، دارای تحصیلات تخصصی و تجربه کاری فراوان هستند، اما در محیط جدید خود با گزینه های محدودی مواجه می شوند. در نتیجه، آنها یا به طور غیرارادی شغل خود را تغییر می دهند یا از طریق آموزش های فنی و تکمیلی به دنبال چشم اندازهای تازه هستند.
حفظ هویت حرفه ای
یکی از مهمترین و مشهودترین چالش های مهاجرت و تبعید، تغییر غیرارادی شغل است. این نوع تغییر، متمایز از یک تغییر شغلی داوطلبانه و برنامه ریزی شده، اغلب اجباری است و نه با انتخاب. برخلاف انتقال داوطلبانه، که در آن افراد میتوانند از میان فرصتهای مختلف برای شغل و محیط کاری دلخواه خود انتخاب کنند، چنین انتخابی به ندرت در دسترس است. عوامل بیرونی و شرایط غیرقابل کنترول اغلب این تغییرات شغلی را هدایت میکنند و بر هویت حرفهای، شخصیت و شبکههای ارتباطی فرد تأثیر میگذارند.
تجارب دو نسل گذشته تبعیدیان و مهاجران افغان تأکید می کند که اکثریت به طور ناخواسته مسیرهای شغلی خود را تغییر داده اند و متعاقباً انتخاب های نسل های بعدی را از طریق فرآیندهای ادغام اجتماعی و سازگاری با محیط هدایت کرده اند. در طول ظهور مجاهدین، روزنامهنگاران افغان در کشورهای غربی به دلیل نابرابریهای زبانی و مشکلات اقتصادی نتوانستند روزنامهنگاری تبعیدی را تا حد زیادی ایجاد کنند، که آنها را مجبور به دست کشیدن از هویت حرفهای خود کردند. برعکس، پاکستان و ایران روزنامهنگاری فعال تبعیدی (ژورنالیسم جهادی) را به لطف محیطهای زبانی مشترک، جمعیت قابل توجه پناهندگان، مخاطبان پذیرا و عوامل محرکه اجباری، تجربه کردند. روزنامهنگاران تبعیدی جدید با همان مخمصه دست و پنجه نرم میکنند و با جدایی از حوزه کاری خود و روابط محدود و منزوی در جوامع میزبان خود دست و پنجه نرم میکنند. این عوامل چالش هایی از دست دادن هویت و چشم انداز حرفه ای خود را در کنار سازگاری اجتماعی، فرهنگی و روانی با محیط جدید ترکیب می کند.
موقف سیاسی به حاشیه رانده شده افغانستان در کشورهای غربی و غیبت کابل در صحنه جهانی ارزش پوشش رسانه ای آن را کاهش داده است. در نتیجه، فرصت های شغلی برای خبرنگاران افغان در رسانه های غربی کاهش یافته است. رسانه های اروپایی، به ویژه رسانه های آلمانی و فرانسوی زبان، علاقه محدودی به استخدام روزنامه نگاران تبعیدی و آغاز برنامه های آموزشی نشان می دهند. علاوه بر این، تسلط بر یک زبان استاندارد جدید روزنامه نگاری نیاز به یک تعهد طولانی دارد.
عظیم الله که برای حفظ امنیت و هویت حرفه ای خود به دنبال تبعید بود، به ترک حرفه خود فکر می کند. او مشاهده میکند که رسانههای تبعیدی از نظر مالی محدود هستند، فرصتها کمیاب هستند و کشورهای میزبان آموزش سریع نیروی کار را برای برآوردن نیازهای بازار کار در اولویت قرار میدهند. در نتیجه، بسیاری از روزنامهنگاران مجبور میشوند هویت حرفهای خود را کنار بگذارند و وارد حوزههای دیگر شوند.
افزایش گزارش گیری فردی
بر اساس ارزیابیهای شبکه بینالمللی روزنامهنگاران تحقیقی، در ۱۵ سال گذشته شاهد ظهور کانالهای توزیع محتوای دیجیتال (پلتفرمهای رسانههای اجتماعی)، تحول در روزنامهنگاری تبعیدی و ارائه ابزارهای بهتر به روزنامهنگاران برای حفظ هویت حرفهای خود در مقایسه با دهههای گذشته بوده ایم. برخی از روزنامه نگاران افغان در رسانه های تبعیدی تازه تاسیس فعال شده اند، در حالی که برخی دیگر به سرویس های پشتو و دری رسانه های کشورهای میزبان همکاری می کنند. بخشی از خبرنگاران در تلاش برای حفظ حضور خود در رسانه های خارجی و افغان به عنوان تحلیلگر و کارشناس است.
انجمن خبرنگاران مستقل افغانستان تخمین می زند که از زمان سرنگونی حکومت جمهوری افغانستان، حدود ۶۰ کانال تلویزیونی ملی و محلی، ۱۱۷ ایستگاه رادیویی، ۴۹ نشریه چاپی و ۲۱ خبرگزاری به دلیل چالش های سیاسی و مالی بسته شده اند. این تحول بیش از هشت هزار متخصص رسانه را بیکار کرده است که ۶۰ درصد از نیروی کار را تشکیل می دهند. بیش از ۱۵۸۰ نفر در ایالات متحده، کانادا و کشورهای اروپایی به ویژه آلمان، فرانسه و اسپانیا پناهنده شده اند.
برای روزنامه نگاران تبعیدی، حفظ ارتباط با محیط خانه خود از نقطه نظر حرفه ای حیاتی است. فاصله فیزیکی از رویدادها، اتکا به خبرنگاران داخلی را برای پوشش شکاف جغرافیایی ضروری می کند. در ارتباط ماندن و ایجاد روابط با منابع خبری فعال به امنیت آینده روزنامه نگاری در تبعید کمک می کند. روزنامه نگاران تبعیدی اغلب بر داده ها و اطلاعاتی تمرکز می کنند که همتایان داخلی آنها ممکن است به دلیل محدودیت های طالبان و جریان محدود و یک طرفه اطلاعات نتوانند آنها را به اشتراک بگذارند و منتشر کنند.
نزدیکی خبرنگاران به رویدادها ارزش محتوای خبری را تقویت می کند، زیرا افزایش فاصله دقت و اعتبار گزارش را تضعیف می کند و احتمالاً منجر به تبلیغات و روایت نادرست می شود. در نتیجه، هم مخاطبان داخلی و هم مخاطبان میزبان، موضع محتاطانه ای در قبال محتوای به اشتراک گذاشته شده توسط روزنامه نگاران تبعیدی اتخاذ می کنند که بر تعامل مخاطب و سرعت انتشار اخبار تأثیر می گذارد.
Terje S. Skjerdal، استاد مطالعات رسانهای در پوهنتون NLA در ناروی، تأکید میکند که بسیاری از روزنامهنگاران تبعیدی کاملاً قابل اعتماد نیستند و اغلب از روزنامهنگاری عینی به کنشگرایی یا اکتیویزم منحرف میشوند. او تاکید می کند که این چالش زمانی به وجود می آید که روزنامه نگاران عینیت حرفه ای خود را کنار بگذارند.
استفاده از شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای متنوع علیه رژیمهای استبدادی سانسور را کاهش داده است، اما فردگرایی را نیز پرورش داده است. این پدیده که روزنامهنگاری فردی نامیده میشود، فاقد عمق حرفهای بودن، ارزشها، هنجارها و استانداردهای روزنامهنگاری است. هر کسی می تواند محتوای خبری را بر اساس توانایی ها، منابع، علایق و نزدیکی به رویدادهای خبری تولید و به اشتراک بگذارد. در حالی که این شکل از روزنامه نگاری ممکن است به شایعات و تبلیغات کمک کند، تبدیل آن به روزنامه نگاری شبکه ای با یک رسانه خبری اختصاصی می تواند ارزش و اعتبار آن را افزایش دهد.
در حالی که این طرحها در حال حاضر محدودیتهایی را در حوزه و پوشش نشان میدهند، و گاهی تحت تأثیر فاصله جغرافیایی آنها از مکانهای اصلی رویداد برای پخش دقیق اخبار قرار میگیرند، آنها پتانسیل تبدیل شدن به جایگزینهای قابل دوام را در طول زمان دارند. سازمانهایی که از خبرنگاران حمایت میکنند نیز میتوانند در ایجاد هماهنگی و شبکههای ارتباطی جامعتر میان خبرنگاران افغان نقش داشته باشند.
«نزدیکی خبرنگاران به رویدادها ارزش محتوای خبری را تقویت میکند، زیرا افزایش فاصله دقت و اعتبار گزارش را تضعیف میکند و احتمالاً منجر به تبلیغات و روایت کجرو میشود. در نتیجه، هم مخاطبان داخلی و هم مخاطبان میزبان، موضع محتاطانه ای نسبت به محتوای به اشتراک گذاشته شده توسط روزنامه نگاران تبعیدی اتخاذ می کنند که بر تعامل مخاطبان و سرعت انتشار اخبار تأثیر می گذارد».
سیاست ها و ابتکارات کشورهای میزبان
در سال ۲۰۲۲، وزارت خارجه آلمان و کمیسار فدرال فرهنگ و رسانه آلمان طرح هانا آرنت را راه اندازی کردند، پروژه ای که برای حمایت از روزنامه نگاران، کارشناسان رسانه ها و مدافعان آزادی بیان طراحی شده است. این برنامه حفاظتی با اکادمی دویچه ویله، صندوق اروپایی روزنامه نگاری در تبعید (JX-Fund)، رسانه ها در همکاری و انتقال (MiCT)، و مرکز اروپایی آزادی مطبوعات و رسانه ها (ECPMF) همکاری می کند. سال گذشته، در ۱۲ سپتامبر، “کنفرانس رسانه ای تبعید ۲۰۲۳” همزمان با هفته آزادی رسانه های هامبورگ توسط موسسه کوربر شتیفتونگ و با همکاری سازمان هایی مانند جی ایکس فند و مرکز اروپایی آزادی مطبوعات و رسانه ها برگزار شد. متعاقباً، JX Fund سمپوزیومی را با نام “راه پیش رو برای رسانه های تبعیدی افغان” در برلین آغاز کرد و حدود ۱۵۰ روزنامه نگار افغان از کشورهای مختلف را گرد هم آورد. در این رویدادها بحثهایی در مورد روزنامهنگاری تبعیدی و چالشهای پیش روی روزنامهنگاران مطرح شد که به عنوان یک پلت فرم برای تقویت ارتباطات و همکاری میان خبرنگاران تاثیر بسزایی داشت.
دولت آلمان و نهادهای مرتبط اقدامات بیشتری را پس از مرحله اولیه تامین امنیت و تخلیه خبرنگاران افغان انجام داده اند. با این حال، این اقدامات به دلیل پوشش محدود تا حدودی نامحسوس باقی مانده است. یک موضوع مبرم شامل طبقه بندی و ادغام روزنامه نگاران، نویسندگان، مدافعان حقوق بشر و اعضای اکادمیک است. اقدامات اولیه مانند سمینارها، ورکشاپ ها و بورس های تحصیلی کوتاه مدت انجام شده است، البته بدون اینکه همه روزنامه نگاران واجد شرایط را دربرگیرد. روزنامهنگارانی که از راههای خارج از اتحادیههای روزنامهنگاران تخلیه شده اند در حیطه پوشش اتحادیه های روزنامه نگاری نیستند. به همین ترتیب، فعالان حقوق بشر، نویسندگان و اساتید پوهنتون ها که زیر چتر اتحادیه های روزنامه نگاران تخلیه شده اند، در برنامه های سازمان های حقوق بشر و مؤسسات پوهنتونی در آلمان گنجانده نشده اند.
سالم سروری، روزنامه نگاری که تمایل بیشتری به گزارشگری داشت تا دفاع از حقوق بشر، به همراه گروهی از مدافعان حقوق بشر تخلیه شده است. با این حال، او از ابتکارات مرتبط با حقوق بشر احساس ناراحتی می کند. به گفته وی، ادارات مربوطه باید افغان های تخلیه شده را بر اساس تجارب مسلکی شان دسته بندی کرده و سپس در برنامه های حمایتی ادغام کنند. فقدان انسجام منجر به کنار گذاشتن شماری از افغان ها از اقدامات اولیه مهم مانند طرح هانا آرنت می شود.
استقبال از یک شروع تازه
برای روزنامه نگاران تبعیدی و متخصصان در زمینه های دیگر، چالش در بازسازی خود از صفر است. مشاوره، برنامه های ظرفیت سازی و دوره های آموزشی کوتاه مدت برای کمک به آنها برای یافتن فرصت های کاری و تثبیت خود در محیط و بازار کار جدید ضروری است. این برنامه ها یکسان سازی را تسهیل می کند، ارتباطات شبکه ای حرفه ای ایجاد می کند و روزنامه نگاران، مدافعان حقوق بشر، نویسندگان و اعضای مراکز اکادمیک را در اتحادیه های مربوطه خود ادغام می کند. تقویت وحدت و هماهنگی خبرنگاران افغان با ارگان های ذیربط و سازمان های حامی می تواند از طریق تطبیق استراتژی های خبرنگاری شبکه ای موثرتر محقق شود. این رویکرد مشارکتی برای روزنامه نگاران تبعیدی از کشورهای مختلف بسیار سودمند ثابت شده است. روزنامهنگاران تبعیدی روسی، بلاروسی و سایر روزنامهنگاران تبعیدی منتقد رژیمهای استبدادی خود، رسانههای تبعیدی را از طریق تعامل هماهنگ و حرفهای با محیطهای جدید تحت یک چارچوب مشترک با موفقیت ایجاد و گسترش دادهاند. خبرنگاران افغان می توانند از این تجربیات بهره ببرند.